اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ زندگینامه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) :: شهاب دین

شهاب دین

روابط عمومی و امور بین الملل کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)

روابط عمومی و امور بین الملل کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)



Get Adobe Flash player
شهاب دین

مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره):
مایلم در زیر پای محققان علوم آل محمد(ص) دفن شوم

۶ مطلب با موضوع «زندگینامه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)» ثبت شده است

آیت‌الله مرعشی نجفی تا هنگام وفات موفق  به زیارت خانه خدا نشد؛ تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سؤال می‌شد  چطور تا حالا مشرف نشده‌اید؟ می‌فرمود: مستطیع نشدم، من نمی‌توانم وجوهات  را برای خود صرف کنم!
آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، (1315 -  1411 ه.ق) فرزند آیت‌الله سید شمس‌الدین محمود حسینی مرعشی بود، ایشان  فقیه، ادیب و محدث عالیقدر جهان اسلام و تشیع در عصر حاضر بود و از محضر  اساتید نجف در علوم مختلف کسب فیض کرد، آنگاه خود بر کرسی تدریس تکیه زد.

برای دریافت اینفوگرافی در سایز بزرگتر روی آن کلیک نمائید.

مرحوم آیت‌الله ابن العلم دزفولی درباره‌ی نامگذاری معظم له نوشته‌اند:

بر اساس سنت و آداب و رسوم خانوادگی که هر مولودی را برای نامگذاری نزد علما می‌برده‌اند، ایشان را نیز پس از تولد و تطهیر و تنظیف نخست به آستان مقدس و حرم مطهر علوی برده و او را دخیل عتبه‌ی مقدسه‌ی آن حضرت نموده، آنگاه نزد خاتم المحدثین ثقة الاسلام حاج میرزا حسین نوری، صاحب کتاب مستدرک الوسائل، بردند و ایشان پس از گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ این کودک نام خود را که محمّدحسین بود [و مصادف با روز اربعین] به وی مرحمت کرد. سپس خدمت شیخ الفقهاء و المجتهدین حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی بردند و او عنوان آقا نجفی را به او عنایت کرد. پس این کودک را به حضور جمال‌الزاهدین و زین السالکنی آقا سید مرتضی کشمیری بردند و ایشان کنیه ابوالمعالی را به وی داد. بعد او را نزد سید الفقها و المجتهدین آقای سید اسماعیل صدر بردند و او لقب شهاب‌الدین را به وی مرحمت کرد که بیشتر به همین لقب شهرت دارد. سرانجام او را به محضر شیخ فقهای شیعه، شیخ محمّد طه نجف بردند و ایشان برای این کودک دعا کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی‌(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است درگفت وگوی اختصاصی تفصیلی با خبرنگار مرکز خبر حوزه‌های علمیه، ناگفته‌های زیادی را از زندگی زاهدانه این عالم ربانی تشریح کرد. 

بخش هایی از این گفت‌وگو تقدیم خوانندگان ارجمند می‌گردد:


*نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله العظمی مرعشی نجفی

آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می‌فرمودند«وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم، همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار می‌شد.


در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.

آیت‌الله مرعشی نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشد؛ تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سؤال می‌شد چطور تا حالا مشرف نشده‌اید؟ می‌فرمود: مستطیع نشدم، من نمی‌توانم وجوهات را برای خود صرف کنم!

شنیده‌ام که مرحوم آیت‌الله مرعشی در همان ایام جوانی با مرحوم شهید مدرس مرتبط بودند؟
بله، ایشان در آن مقطع چند ماهه‌ای که تهران بودند، در مجالس روضه هفتگی مرحوم مدرس شرکت می‌کردند و مراوده داشتند. مرحوم مدرس با پدر ایشان یعنی پدربزرگ ما در نجف مرتبط بودند. مرحوم ابوی خیلی از زرنگی و هوش بالای ایشان تمجید می‌کردند و نسبت به مرحوم مدرس هم مانند حضرت امام(ره) خیلی ادای احترام می‌کردند.