اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ شهاب دین

شهاب دین

روابط عمومی و امور بین الملل کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)

روابط عمومی و امور بین الملل کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)



Get Adobe Flash player
شهاب دین

مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(ره):
مایلم در زیر پای محققان علوم آل محمد(ص) دفن شوم

بسم الله الرحمن الرحیم

کتابخانه حضرت آیت الله آقای نجفی مرعشی دامت برکاته از کتابخانه های کم نظیر و شاید بتوان گفت بی نظیر ایران است. کتب نفیس اعاظم شیعه و کتابهای منحصر بفرد و خطی آن از ذخائر فرهنگ غنی اسلام و ایران می باشد از قرار اطلاع مرکز حفاظت آنها بگونه ای نیست که کتابها مصون از خطر باشد و محیط مطاله برای مشتاقان کتاب بسیار کوچک است

مرحوم آیت‌الله ابن العلم دزفولی درباره‌ی نامگذاری معظم له نوشته‌اند:

بر اساس سنت و آداب و رسوم خانوادگی که هر مولودی را برای نامگذاری نزد علما می‌برده‌اند، ایشان را نیز پس از تولد و تطهیر و تنظیف نخست به آستان مقدس و حرم مطهر علوی برده و او را دخیل عتبه‌ی مقدسه‌ی آن حضرت نموده، آنگاه نزد خاتم المحدثین ثقة الاسلام حاج میرزا حسین نوری، صاحب کتاب مستدرک الوسائل، بردند و ایشان پس از گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ این کودک نام خود را که محمّدحسین بود [و مصادف با روز اربعین] به وی مرحمت کرد. سپس خدمت شیخ الفقهاء و المجتهدین حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی بردند و او عنوان آقا نجفی را به او عنایت کرد. پس این کودک را به حضور جمال‌الزاهدین و زین السالکنی آقا سید مرتضی کشمیری بردند و ایشان کنیه ابوالمعالی را به وی داد. بعد او را نزد سید الفقها و المجتهدین آقای سید اسماعیل صدر بردند و او لقب شهاب‌الدین را به وی مرحمت کرد که بیشتر به همین لقب شهرت دارد. سرانجام او را به محضر شیخ فقهای شیعه، شیخ محمّد طه نجف بردند و ایشان برای این کودک دعا کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود مرعشی نجفی پسر ارشد آیت الله العظمی مرعشی نجفی‌(ره) که نزدیک به پنجاه سال از عمر با برکت پدر را درک کرده است درگفت وگوی اختصاصی تفصیلی با خبرنگار مرکز خبر حوزه‌های علمیه، ناگفته‌های زیادی را از زندگی زاهدانه این عالم ربانی تشریح کرد. 

بخش هایی از این گفت‌وگو تقدیم خوانندگان ارجمند می‌گردد:


*نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله العظمی مرعشی نجفی

آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می‌فرمودند«وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم، همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار می‌شد.


در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.

دکتر سید محمود مرعشی در 23 اردیبهشت 1320/ 16 ربیع‌الثانی 1361/ 13 مه 1942در بیت فقاهت و مرجعیت، در شهر علم و اجتهاد، قم، دیده به جهان گشود. خانواده وی، همه، از بزرگان عالم اسلام و مذهب تشیع بوده‌اند. دوران طفولیت رادر دامان پاک و پُر مهر پدر و مادری با تقوا رشد یافت و قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را فرا گرفت. دروه‌های دبستان و دبیرستان را با شایستگی پشت سر گذارد.

سپس بنا به علاقه خود و تشویق والدش، قدم به میدان تحصیلات علوم دینی و حوزوی نهاد، و در سلک روحانیت حوزه علمیه قم درآمد. وی دوره مقدمات و سطح را نزد استادان برجسته‌ای مانند آیت‌الله فاضل لنکرانی، آیت‌الله سید مهدی لاجوردی، آیت‌الله شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی، آیت‌الله محمّدصادق صیری سرابی، آیت‌الله محمّدتقی ستوده، و حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد ورامینی آموخت. از آن پس، در درس خارج فقه پدر گرامی‌اش شرکت کرد که تا پایان عمر ایشان ادامه یافت.

 

ماجرای معروف خواب آیت الله العظمی مرعشی نجفی و شعر استاد شهریار (علی ای همای رحمت)
از مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل شده است: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و مولا امیرالمؤمنین با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند: شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید؛ آن گاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.مولا فرمودند: شهریار ما کجاست ؟

* سفارش می‌کنم او را (فرزند ارشد ایشان جناب حجت الاسلام سیدمحمود مرعشی نجفی) به دوری جستن از بی‌کاری و بطالت و صرف عمر عزیز در چیزهایی که نفعی ندارد. روایت شده است که: «ان الله تعالی شانه یبغض الشباب الفارغ؛ خداوند تعالی، جوان بی‌کار را دشمن می‌دارد.»

* و سفارش می‌کنم به این که کیسه‌ای که در آن خاک مرقد ائمه طاهرین علیهم السلام و اولاد آنان و قبور اصحاب و بزرگان را جمع آوری کرده‌ام، را برای تیمن و تبرک با من دفن نمائید و مقداری از آن را هم زیر صورت و قدری محاذی صورت بریزند.

* و سفارش می‌کنم او را به این که لباس سیاهی که در ماه‌های محرم و صفر می‌پوشیدم، با من دفن شود .

آیت‌الله مرعشی نجفی تا هنگام وفات موفق به زیارت خانه خدا نشد؛ تا واپسین روزهای عمر بارها از ایشان سؤال می‌شد چطور تا حالا مشرف نشده‌اید؟ می‌فرمود: مستطیع نشدم، من نمی‌توانم وجوهات را برای خود صرف کنم!

از کرامات حضرت آیت الله سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی رحمه الله:
در زمان کشف حجاب به وسیله رضاخان پهلوى ، رئیس پلیس قم که فردى بسیار پست و رذل بود به زور متوسل مى شد تا از سر زنان مؤ من چادر و حجاب برگیرد.
روزى در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسّلام به میان زنان با حجاب و صالحى که براى زیارت رفته بودند، رفت و قصد داشت با زور حجاب زن مؤ منى را برگیرد که با فریاد و آه و ناله او و دیگر زنان حاضر در حرم ، آیت اللّه مرعشى به آن قسمت مى رود و وقتى موضوع را مشاهده مى کند، غیرت و جوانمردى اسلامى وى به جوش مى آید و چون نمى تواند خود را کنترل کند، سیلى محکمى به صورت رئیس پلیس مى زند.
او که سخت از این سیلى یکّه خورده بود، آیت اللّه مرعشى را تهدید به قتل مى کند، اما روز بعد، وقتى رئیس ‍ پلیس مزبور وارد بازار مى شود، قسمتى از سقف بازار بر سر وى فرو مى ریزد و در دم هلاک مى شود و مردمى که از جریان باخبر بودند، این موضوع را از کرامات آیت اللّه مرعشى به شمار مى آورند.

شنیده‌ام که مرحوم آیت‌الله مرعشی در همان ایام جوانی با مرحوم شهید مدرس مرتبط بودند؟
بله، ایشان در آن مقطع چند ماهه‌ای که تهران بودند، در مجالس روضه هفتگی مرحوم مدرس شرکت می‌کردند و مراوده داشتند. مرحوم مدرس با پدر ایشان یعنی پدربزرگ ما در نجف مرتبط بودند. مرحوم ابوی خیلی از زرنگی و هوش بالای ایشان تمجید می‌کردند و نسبت به مرحوم مدرس هم مانند حضرت امام(ره) خیلی ادای احترام می‌کردند.

خبرنگار حوزه نیوز در مصاحبه اختصاصی با همسر این بانوی آلمانی که بعدها مادرش نیز مسلمان شد، نحوه تشرف آنها به اسلام را جویا شد که تقدیم خوانندگان ارجمند می‌گردد.